سلام، غریب‏ تر از هر غریب!

noorany

آموزش قرآن و تربیتی




سلام، غریب‏ تر از هر غریب!

سلام، آشنایِ غریب، مهربانِ غریب، بزرگ زاده غریب!
سلام، مزار بی‏ چراغ، تربت بی‏ زائر، بهشت گمشده!

سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم،
بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!

سلام، سینه شعله ‏ور، جگر سوخته،
پیکر تیرباران شده!

سلام، امام غریب من!
آمده‏ ام؛ با تمام دلم، با قدم‏ های احساسم،
با حضور هر چه تمام ارادتم.

آمده‏ ام؛ تا فانوس‏های روشن اشک‏هایم را،
بر مزار بی‏ چراغت، بیاویزم!

آمده ‏ام؛ تا شریک غربت بی ‏نهایتت باشم.
آمده‏ ام کبوترانه آمده ‏ام تا از دستان مهربانت،
آب و دانه بدهی!

آمده‏ ام؛ با دسته دسته یا کریم‏ های اخلاص و محبّت،
تا شاید لحظه‏ای در گنبد نگاه مهربانت، پناه گیرم.

ای کریم اهل بیت!
حالا این من و این وسعت بی‏حدّ و مرزِ لطف تو.
این دلِ کوچک من و این عنایت بزرگ تو.

این گدای غریب و این هم، سلطان غریب؛
بزم غریبانه ‏مان جور است.
تو غریب، من هم غریب

امّا ... نه! غربت من کجا و غریبی تو کجا!
آخر شما، غربتت را هم از پدر به ارث برده ‏ای و هم از مادر

مولای من!
چگونه می‏شود زینت شانه‏ های پیامبر باشی،
خون علی و فاطمه در رگ‏هایت جاری باشد،
سید جوانان اهل بهشت باشی و آن وقت،
این روزگار نامرد، دل به عشقت نسپارد.

امام مظلوم من!
چند بار از پشت، خنجر خورده ‏ای؟!
چند بار نیش سوزناک خیانت را چشیده ‏ای؟!
چند بار ...؟

انگار قصّه غربت شما پایان ندارد! آقا!
زهری که بر جگرت نشست، تنها زهر جعده نبود؛
زهر بدعتی بود که مسیر عشق را عوض کرد.

وقتی که دل به این بدعت بسپرند،
عجیب نیست این‏که حتی
در کنار همسفر زندگیت، غریب باشی!

یا کریم اهل‏بیت!
تو بزرگ‏تر از آن بودی
که در ذهن کوچک بشر بگنجی.





نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:,ساعت12:42توسط در پی نور | |